خاطره زایمان (قسمت اول)
سلام به روی ماه دخترم ...... امروز اومدم خاطره زایمانم رو تعریف کنم... خب از کجا شروع کنم ...؟؟؟ آها روز ١٠ شهریور بود پنج شنبه که من رفتم خونه مامانی..... روز قبلش عید فطر بود که پنج شنبه رو هم تعطیل کردن اما بابا مجبد باید می رفت سر کار....عصر که شد یه کم کمر درد بودم شما هم خیلی تکون هات فرق کرده بود .....به بابایی گفتم نگاه کن چه فرق کرده .... یه لگد هایی میزدی مامان.....خلاصه شب بابا مجید امدو شام خوردیم و رفتیم خونه خودمون.....آخه فرداش که جمعه بود بابا مجید می خواست به خاطر ورود شما خونه رو سرو سامون بوده..... توی ماشین که نشستم کمرد دردم شدید تر شد به بابا مجید گفتم خیلی کمرم درد میکنه ....تا اینکه رسیدیم خونه ودرد ...
نویسنده :
. مــامــان مــهســا♥
19:47